ترور فرماندهان رده بالای نظامی ایران و حمله به مراکز نظامی توسط رژیم صهیونیستی تعرض آشکار به مرزهای ملی ایران محسوب میشود که در عین حال، امری بیسابقه در روابط بین الملل است.
تقابل ایران با رژیم صهیونیستی نه فقط یک تقابل سیاسی که در حقیقت، تقابل با پایگاه نظامیِ تمدن مدرنِ غربی است؛ تمدنی که در حال حاضر، ایالات متحده راهبرِ آن است. بیانیههای صریح فرانسه، آلمان و انگلیس و حمایت از اقداماتی که آشکارا خلاف قوانین بین المللی است، گواه آن است که کلِ تمدن مدرن حامی این رژیم جعلی است. این رخدادها اشارتی است برای اهالی فکر تا به ذاتِ میلیتاریستی تمدن مدرن پی ببرند.
لذا سادهاندیشی است بپنداریم تقابل مذکور با روشهای متعارف دیپلماسی یا هر طریقِ مسالمتآمیز دیگر خاتمه خواهد یافت. رفتار جنونآمیز رژیم و تاکید نخستوزیر آن بر این سخن که “موجودیتشان” در خطر است نیز موید این نظر است. و این یعنی نبردِ نهایی اجتنابناپذیر است و به پرهیز ایران از جنگ بستگی ندارد.
شرایط کنونی این موضوع را اثبات کرد که تنها گزینهی پیشِ روی ایران پاسخ حداکثری به تجاوز است و هرگونه نظریهی پرهیز از دفاعِ حداکثری به بهانه “جلوگیری از گسترش جنگ” یا “جلوگیری از ورود به تلهی جنگ” خود عامل گسترش جنگ و فرورفتن بیشتر در تلهی رژیم صهیونیستی خواهد شد.
در این شرایط – و بخصوص با اظهار نظرهای صریح دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده- تحلیلهایی که میخواهد حسابِ ایالات متحده را از رژیم صهیونیستی جدا کند یا پس از ترور تمامی فرماندهان رده بالای نظامی، دعوت به صبر و آرامش کند، جز خیانت به ایران معنایی دیگر ندارد؛ و حتی نمیتوان قائلان آن را سادهلوح دانست.
تاکید بر این نکته ضروری است که حمله ضعیف و ناقص، بازدارنده نخواهد بود و رژیم صهیونیستی را به ادامهی فعالیتهای خرابکارانه تهییج خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید